2015-10-22
ادبيات لمپنپرولتري
فايل صداي بالايي به زبان آذري است و من نيز گوينده ي آن را نميشناسم. تنها آن را از طريق گوشي يکي از دوستانم شنيدم. من در اين نوشته سعي خوام کرد موضع طبقاتي اين گوينده را مشخص کنم.
گوينده عليه تمام وضع موجود عصيان ميکند حتا عليه شريفترين و انقلابيترين انسانها. تمامي تنفر خود از وضع موجود و ستم موجود را با فحاشي به زمين و زمان اعلام ميدارد. عليه مقدسترين اعتقادات مردم که ابزار ستم و استثمار طبقه ي حاکمه شدهاست فحش ميدهد تا تقدس همآن اعتقادات را در خود زنده نگاهدارد.
در زير ترجمه ي اين متن و تفسيري از آن ارائه ميشود. در ترجمه کليه ي کلمات رکيک لمپني عينا ترجمه شدهاند:
«پول آب را نپرداختم. الان آبي براي حمام کردن ندارم. حمام، شامپو و ريکارو ؟؟؟»
گوينده ي لمپن حتا امکان مالي پرداخت پول آب خود را ندارد. آيا ممکن است او بورژوا باشد؟
«به هرکي دوست گفتم، من رو ؟؟؟. دوست، دشمن و مرشد ؟؟؟ رو ؟؟؟»
او از روابط بيگانه از روابط انساني انسانها ي از خود بيگانه شکايت ميکند. اما شکايتي به سبک لمپني.
«صدا ي اين بچهها هم مغز ما رو گاييد. صدا ي اين بچهها هم مغز ما رو ؟؟؟. بچهرو، بچهبازو، ساريقليخان رو ؟؟؟»
اين تنها نشانگر سردرگمي طبقاتي اين فرد است. فردي متعلق به طبقهاي ناپايدار.
«پدرمان بهشت را به دو دانه گندم فروخت و خورد . بيا از ته دل بگو آدم و حوا رو ؟؟؟»
اين طبقه که گوينده نيز بدان متعلق است بهشت خود را نه با کار خويش که با مفت خوري ميخواهد. او به کار کردن و لذت بردن از آن عادت ندارد. اين طبقه پرولتارياي صنعتي نيز نميتواند باشد.
«در آفرينش جوانان به کلي ناديده گرفته شدهاند. مکتب عرفان رو که انکارکننده ي اين امر است رو ؟؟؟»
اين هم تاکيدي است بر زندهگي مشقتبار و لذت طلب اين طبقه.
:گفتند تو را خالق سبحان آزاد آفريده است. گفتم اي دوست دروغگو تو را ؟؟؟»
اين طبقه به دترمينيسم تاريخي تا حدودي آگاهي دارد. اين طبقه خوب ميداند که وضع اسفبار او ناشي از بي ارادهگي او نيست که ناشي از شرايط اجتماعي-طبقاتي و تاريخي است.
«نميدانم ؟؟؟؟ اين خلق ؟؟؟. اما من شخصا از هماينجا، همهجا رو ؟؟؟»
او نيز به وضع خلق زحمتکش آگاه است. ولي موقعيتي تاريخي رهاييبخشي که پرولتاريا ي صنعتي دارد را چون ندارد ناچار فحاشي ميکند.
«مدام به کلهمان نماز صبح و نماز شب فروکردند. مسجد و صومعه و راهب ترسا رو ؟؟؟»
او حتا وقتي براي نماز خواندن و عبادت کردن ندارد! از دغلبازي و دوروييها ي مسجد نشينها (معمولا بورژوازي بازاري) متنفر است.
«ملت بيچاره اگر هر ماه رهبرش رو ميبينه. رهبر و ولايت و پير جمارانو ؟؟؟»
بلاشک او ظرفيت انقلابي دارد. او از تمامي ظواهر طبقه ي حاکمه بيزار است.
«کار شب و روزمان شده شنيدن نوحه. نوحه و نوحهخون و کسي که نوحهرو درآورده رو ؟؟؟»
او از فرهنگ پيشاسرمايهداري متنفر است، همين.
«چه برايت بگويم در اين دنيا اي پير ِ مغان- مغان، پارسآباد، تبريز و تهران رو ؟؟؟»
«از دينمان چه مانده جز چند ملا يِ پر از ککومک- حوزه، موعضه، واعظ و ملا رو ؟؟؟»
«بيرون از خانه که بيايي همه جا پر است از چاله و دستانداز- بيرون از خانه که بيايي همه
جا پر است از چاله و دستانداز- لودر، آقاشوفر، دنده و فرمان رو ؟؟؟»
«مسئله درککردن است مگر نه زندگي بدون درک و فهم ارزشي ندارد- حيواني که زندگي کند ولي فهم و درک نداشتهباشد رو ؟؟؟»
«مانتو يِ کوتاه ميپوشي و به هر ادايي در ميآوري؟- باسن، مانتوفروش و مقعد سوزان رو ؟؟؟»
«به نام آزادي هر چه خواستند با ما کردند- يزدي، بازرگان و دکترچمران رو ؟؟؟»
«چه بدانم کانت که هست؟ مارکس که هست؟ نيچه که هست؟- هگل، هايدگر و قايتان ؟؟؟؟ رو ؟؟؟»
«تمامي بودجه به طرحهاي عمراني خرج ميشود- دروغ، دروغگو و رشته يِ عمران رو ؟؟؟»
«کوچ ميدادند ميليونها انسان را اينها- هيتلر، استالين و سلطان الان رو ؟؟؟»
«همه شيطان رو ؟؟؟، ؟؟؟ به من چه- من تنها تلاشم اين است که اهورامزدا رو ؟؟؟»
«يک جوان نفهم، بيشعور و لات است- انساني به نام علي شريعتي رو ؟؟؟»
«همهکس هرکسي رو که چپ ميبيني ؟؟؟- تريبون رسمي رژيم، کيهان رو ؟؟؟»
«همه ي انسانها به يکديگر جفتک مياندازند- اسمش خلق باشد، امت باشد، مردم ايران رو ؟؟؟»
«شهر خوي را که به پنجش مشهور شده!! مخصوصا- آفتابگردان و باغ گلستان رو ؟؟؟»
«ميدانم، ميدانم اگر ؟؟؟ کارمان راه نميافتد- کارفرمايي که کارگرها رو ؟؟؟ رو ؟؟؟»
«سيگارم تموم شد، پولي براي سيگار خريدن ندارم- توتون، تنباکو و سيگار و قليان رو ؟؟؟»
«هر الاغي ميرسد ميگويد از ارشد درنيامدي؟- ارشد، دکترا و کسي که از ارشد دراومده رو
؟؟؟- ارشد، دکترا و کسي که از ارشد دراومده رو ؟؟؟»
«هر کسي سر ميرسه از من يه نخ سيگار ميخواد- هر کسي سر ميرسه از من يه نخ سيگار ميخواد-
مقنعه، وينستون و پالمال و سيما رو ؟؟؟»
«من در جهان چيزي جز ؟؟؟يم ندارم- ن؟؟؟ پس چي کنم؟ من اين معما رو ؟؟؟»
«نفتم رو ميفروشي ميدي به چند عرب نفهم؟؟- عراق، فلستين و حتا لبنان رو ؟؟؟»
«اين نفهم پدر سگ ؟؟؟ هي اساماس ميفرسته- «اين نفهم پدر سگ ؟؟؟ هي اساماس ميفرسته-
الجي، اريکسون و يکي هم نوکيا رو ؟؟؟»
«هي! هوا هم ما رو سرکار گذاشته- هوا رو ابرها رو کلاغي که آسمونه رو ؟؟؟»
«باز هم دلم گرفته- کلاغي که آسمونه رو ؟؟؟»
«همه سرباز رو ؟؟؟- من هم گرهبان رو ؟؟؟- گرهباني که من رو سرباز برد، افسر دژبان رو ؟؟؟»
«؟؟؟ ؟؟؟ ؟؟؟»
2009-01-31
اریک فروم
سیما ی انسان راستین
..میتوان گفت برداشت ِ نادرست از ماتریالیسم (مادهگرایی) ِ وی (پروفسورها و روحانیون و ...) شایعتر و وسیعتر از همه است. گمان میبرند که او (کارل مارکس و یا به عبارتی بهتر مارکسیسم) سودجویی و آسایشطلبی را انگیزهای برتر در انسان شمردهاست و تلاش در دستیافتن به بیشینه سود ِ مادی را محرک ِ اصلی در زندهگی یِ شخصی و در حیات ِ نژاد ِ انسانی دانستهاست. گمان ِ گمراهکننده یِ دیگری که بر این میافزاید این است که وی قدر ِ فرد را نشناخته و بر نیازها یِ روحی انسان چشم پوشیده، و آنچه میجوید انسانی است که شکمش سیر و جامهاش درخور است ولی روح ِ خود را از دست دادهاست. انتقاد ِ بنیانگذار ِ فلسفه یِ علمی (کارل مارکس) از مذهب را- بیش از همه یِ کسانی که ایمان به خدا را تنها شرط ِ جهتگیری یِ معنوی میدانند- نفی همه یِ ارزشها یِ معنوی میدانند. اینک نگاه کنید چهگونه برداشتی از بهشت ِ سوسیالیستی دارند: این بهشت ِ سوسیالیستی از هزاران هزار آدمی است که به فرمان ِ یک دیوانسالاری (بوروکراسی) یِ قدرتمند گردن نهادهاند. این دیوانسالاری آزادی را از این مردم گرفتهاست، گرچه شاید به ایشان برابری را ارزانی داشتهباشد؛ آنان را از لحاظ ِ مادی خرسند ساخته ولی از فردیت محروم کردهاست. از آنان آدمکها یِ یکدستی ساختهاست که زیر ِ فرمان ِ معدودی رهبران ِ بهتر تغذیهشده روزگار میگذرانند. [اشاره به سیستم بوروکرات ِ شوروی یِ سابق] در اینجا به هماین بسنده میکنیم که این تصویر ِ عامهپسند از ماتریالیسم (مادهگرایی) او به هیچرو، با واقعیت سازگار نیست. وی هرگز خواستار ِ یکنواختی و انقیاد ِ نبوده، بر خلاف ِ معنویت گام نزدهاست. این فیلسوف ِ جامعهشناس، آزادی یِ معنوی یِ انسان و رهایی او از زنجیرها یِ جبر ِ اقتصادی را میجوید؛ بازگشت ِ انسان را به کمال ِ انسانیاش میخواهد؛ میخواهد به انسان توانایی ببخشد که وحدت و همآهنگی با همنوع خویش و طبیعت را بازیابد. فلسفه یِ او- گرچه به زبان ِ غیرِدینی و غیرِخداپرستانه- در عرف ِ مسیحیت (و اسلام و ...) گامی به پیش است. هدف ِ آن همآن هدفی است که از نهضت ِ نوزایی (رنسانس) و اصلاح ِ دینی تا قرن ِ نوزدهم رهنمون ِ تفکر ِ غربی بودهاست: تحقق ِ کامل ِ فردیت. این سخن بیشک، برا یِ بسیاری از خوانندگان تکاندهنده است، زیرا با آنچه تا کنون درباره یِ این فیلسوف خوانده یا شنیدهاند سازگار نیست. اما پیش از آنکه این سخن را با مدرک ثابتکنم میخواهم طنز ِ دیگری را بازنمایم. تصویری که هواخواهان ِ سرمایه داری از هدف ِ او و سوسیالیسم ِ وی ترسیم میکنند تقریبا بی کموکاست با واقعیت ِ جامعه یِ سرمایهداری یِ غرب تطبیق میکند. در جامعه یِ امروزه یِ غرب (و امروزه در شرق و غرب) غالب ِ مردمان مشتاقانه به دنبال ِ سود ِ مادی بیشتر، آسایش و جیفه یِ دنیایی روانند و اشتیاقشان را تنها امنیت جویی و پروای از مخاطرات مهار میکند. اینان به زندهگیای دلخوش هستند که در حوزه یِ تولید و نیز در قلمرو مصرف زیر ِ سلطه و حاکمیت ِ دولت و شرکتها ی سهامی بزرگ و دیوانسالاریها یِ مربوطه است. اینان به تعبیر این فیلسوف ِ واقعگرا، «انسان-کالا»هایی ناتوانند که از انسانیت به کاربردن ِ دستگاه ِ تناسلی را میدانند. تصویر سرمایهداری قرن ِ بیستم را مشکل بتوان از کاریکاتور ، سوسیالیسم ، مارکسیستی- که مخالفانش ترسیمکردهاند- تمییزداد.
شگفتآورتر اینکه کسانی که این فیلسوف را به مادهپرستی متهم میکنند، از آنجا بر سوسیالیسم خروشیده و آنرا غیرِواقعبینانه میشمارند که انگیزه یِ نیرومند محرک ِ انسان را سودجویی نمیدانند. انسان چه خوب میتواند تناقضات ِ مشهود را- اگر به صلاح ِ خود ببینند- از راه ِ دلیل تراشی نفی کند. این کسان در اثبات ِ سازگاری سرمایهداری با طبیعت انسانی و برتری آن بر سوسیالیسم ِ غیرِواقعبینانه به همآن دلایلی متوسل میشوند که به رغم ِ آنان برهان ِ ناسازگاری یِ فلسفه یِ مارکس با سنت ِ مذهبی ما است و برا یِ دفاع از نظام ِ کنونی ما علیه ِ این فیلسوف به کار میرود.
خواهیم کوشید که نادرستی یِ این برداشت از آیین ِ فلسفه یِ علمی را نشاندهیم. ثابتخواهیمکرد که از دیدگاه ِ وی محرک ِ اصلی انسان سود ِ مادی نیست؛ بلکه وی آزادی انسان از فشار نیازها یِ اقتصادی را میجوید؛ رهایی آدمی را میخواهد؛ بیش از هرچیز به آزادساختن ِ انسان به عنوان ِ یک فرد دلبستهاست؛ غلبه یِ انسان بر بیگانهگی از خویش، بازگشت توانایی او برا یِ پیوند یافتن با انسان و طبیعت را ارزشها یِ برتر میشمرد. به جرات میتوان گفت فلسفه یِ این متفکر هستیگراییای است که به واسطه یِ خصلت معنویاش با عرف ِ ماتریالیسم (مادهگرایی) مخالف است و سیمای ماتریالیسم (مادهگرایی) درون ِ ما را دگرگون ساختهاست. سوسیالیسم ِ او، که بر نظریه یِ وی در باره یِ انسان مبتنی است، همآن مسیحیت (یا اسلام) است که به زبان ِ قرن ِ نوزدهم بیانشدهاست.
2008-09-19
م. ن.؛ مقدمهای بر خلاصه یِ کاپیتال
جهان ِ سرمایهداری
اگر جمع ِ کثیری هر ساله از گرسنهگی و برهنهگی جان میسپارند، علتش این نیست که محصول و جنس کم بوده است، بلکه بالعکس به این دلیل است که بیش از اندازه محصول تهیه شده است. خودپرستی، حرص، آز و بدخواهی یِ عده یِ قلیلی باعث میشود که اکثریت ِ قریب به اتفاق ِ مردم در تنگدستی و عسرت به سر برند و از خورد و خوراک ِ کافی و مسکن و پوشاک ِ لازم محروم باشند، جان بکنند و دسترنج ِ خود را به یک عده مفتخور و طفیلی تسلیم نمایند.
تودهها هم خانه میخواهند، آزادی میخواهند، فرهنگ میخواهند، بهداشت میخواهند، لباس ِ خوب و غذا یِ کافی میخواهند و منابع ِ زمین برا یِ رفع ِ کلیه یِ این ضروریات از حد ِ کفایت تجاوز میکند. بگذار این زالوها یِ طفیلی بمیرند و راه ِ نیستی و عدم را پیش بگیرند تا برا یِ همیشه به جور و ستم، فقر و فلاکت، استثمار ِ بشر به وسیله یِ بشر، استثمار ِ زن به وسیله یِ مرد، بحران و بیکاری، جنگ و خونریزی خاتمه داده شود.
2008-09-10
جمعی از فعالین ِ چپ ِ تبریز
تغییر: ضرورتی که مطرح شده و باید حل شود
شبح تغییرات بر فراز منطقه و کشور در گشت و گذار است.شبحی که تار و پود نظام اسلامی را در هراسی عمیق فرو برده است. ترسی که موجب تغییر تعجیلی ساختار سپاه پاسداران و جابه جایی استراتزی های اقتصادی و سیاسی شده است. بتدریج با آشکارتر شدن ویزگی های شبح می توانیم چشم انداز روشن تری کسب کنیم و ماهیت ویژگی های آن را بفهمیم. گرچه نمی توان با قاطعیت نتیجه تغییر را پیش بینی کرد اما با قاطعیت می توان گفت که چه چیزی باید تغییر کند و چه چیزی به شیوه ی ِ سابق قادر به ادامه دادن نیست. شکی نیست شبح مورد گفتگو واقعی و زمینی است و لاجرم باید آن را در متن جامعه و منطقه بررسی کرد.
ادامه...
2008-09-09
حقیقت، ارگان ِ حزب ِ کمونیست ِ ایران (م ل م)- سربداران، شماره یِ ۳۹
تزهایی در مورد جنبش رهایی زنان
تز ِ اول: ستم ِ جنسیتی معلول ِ ستم ِ طبقاتی نیست!
تز ِ دوم: تولید فقط تولید ِ وسایل ِ معاش نیست!
تز ِ سوم: طبقه یِ کارگر مرد نیست!
تز ِ چهارم: سرمایهداری بدون ِ استثمار ِ زن قادر به تولید و باز تولید نیست!
تز ِ پنجم: مسئله یِ زنان یک مسئله یِ بورژوائی نیست!
تز ِ ششم: مسئله یِ زنان یک مسئله یِ رفرمیستی نیست!
تز ِ هفتم: تنها راه ِ رهائی یِ زنان سوسیالیسم است، اما!
ادامه...
2008-08-28
کارل مارکس
ایدهئولوژی یِ آلمانی
تا کنون انسانها همواره تصورات نادرستی در باره یِ خودشان، در باره یِ این که چه هستند و چه باید باشند، پروردهاند. آنان مناسبات خود را بر طبق ِ تصوراتشان از خدا، انسان ِ معمولی و غیره تنظیم کردهاند. اختیار ِ فرآوردهها یِ دماغی یِ آنها از کفشان خارج شده است. انسانها، یعنی آفرینندهگان، در برابر ِ آفریدهها یِ خود زانو زدهاند. بگذار آنها را از خیالات ِ واهی، تصورات، دگمها و موجودات ِ خیالی که در زیر ِ یوغشان تحلیل میروند برهانیم. بگذار علیه ِ حاکمیت ِ مفاهیم قیام کنیم. یکی میگوید بگذار به انسانها بیاموزیم افکاری را جایگزین ِ این تصورات کنند که با ذات ِ انسان خوانایی دارد، دیگری میگوید به آنان بیاموزیم که چهگونه موضع ِ انتقادی در قبال ِ آنها بگیرند و سومی میگوید به آنان بیاموزیم که چهگونه این تصورات را از سر ِ خود بیرون کنند و بدین ترتیب واقعیت ِ موجود در هم فرو خواهد ریخت.
این پندارها یِ معصومانه و کودکانه هسته یِ فلسفه یِ نوین ِ «هگلیها یِ جوان» را میسازد، فلسفهای که نه تنها عامه یِ مردم ِ آلمان با وحشت و هیبت آن را پذیرا شدهاند، بلکه اعلام ِ آن از طرف ِ قرمانان ِ فلسفی یِ ما نیز با وقوف ِ جدی به خطر ِ جهانآشوب و بیرحمی یِ تبهکارانه یِ آن توام بوده است. هدف ِ جلد ِ اول ِ کتاب ِ حاضر آن است که پرده از چهره یِ این گوسفندانی که خود را به جا یِ گرگ گرفته و به جا یِ گرگ گرفته شدهاند برگیرد، نشان دهد که بعبعها یِ آنها صرفن تقلید ِ ادراکات ِ طبقه یِ متوسط ِ آلمان به یک شکل ِ فلسفی است و نشان دهد که لافزنیها یِ این مفسران ِ فلسفی، تنها انعکاسی از نکبتباری یِ شرایط ِ واقعی یِ آلمان است. هدف ِ آن این است که این مبارزه یِ فلسفی با سایهها یِ واقعیت را، که برا یِ ملت ِ خیالباف و آشفتهفکر ِ آلمان جاذبه دارد، به استهزاء گیرد و بیاعتبار کند.
روزگاری غیور مردی عقیده داشت که انسانها تنها به خاطر ِ این در آب غرق میشوند که دچار ِ وسواس ِ ایده ی جاذبه شدهاند. اگر آنها میآمدند و این عقیده را، فیالمثل با اعلام ِ آن به عنوان ِ یک خرافه، یک مفهوم ِ مذهبی از سر ِ خود بیرون میکردند، والامنشانه در مقابل ِ هر خطری از ناحیه یِ آب مصون میشدند. او در سراسر ِ زندهگی یِ خود علیه ِ توهم ِ جاذبه، که همه یِ آمارها مدارک ِ جدید و متعددی از نتایج ِ زیانبار ِ آن در اختیار ِ وی میگذاشتند مبارزه کرد. این غیور مرد از قماش ِ همین فیلسوفان ِ انقلابی یِ جدید در آلمان بود.۱
۱: هیچگونه تمایز ِ خاصی بین ِ ایدهآلیسم ِ آلمانی و ایدهئولوژی یِ سایر ِ ملتها وجود ندارد. این یک نیز جهان را تحت ِ سلطه یِ افکار میداند، افکار و مفاهیم را همچون اصول ِ تعیینکننده تلقی میکند و عقاید ِ معینی را همچون راز ِ جهان ِ مادی که برا یِ فلاسفه قابل ِ دسترس است میانگارد. هگل ایدهآلیسم ِ پوزیتیو را به کمال رساند. او تنها تمام ِ جهان ِ مادی را به جهان ِ افکار و تمام ِ ناریخ را به تاریخ ِ افکار تبدیل نکرد. او با به ثبت رساندن ِ هویتها یِ فکری راضی نبود، او در جستوجو یِ توصیف ِ عمل ِ آفرینش نیز بود.
به خود آمده از دنیا یِ خیالیشان، فیلسوفان ِ آلمانی علیه ِ جهان ِ افکار اعتراض میکنند، جهانی که نسبت به آن ... درک ِ واقعیت ِ مادی ...
ادامه...
Labels: ketab
2008-04-09
اعلام موجودیت جمعی از دانش آموزان سوسیالیست تبریز
تاریخ به ما می آموزد که رهایی از بند ظلم و استثمار و ستم در تمامی صور آن جز با وحدت توده های تحت ستم و مبارزه بر عله تمامیت سیستم استثمار و تبعیض امکانپذیر نیست.اما به زعم ما صرف رسیدن به این نتیجه نمی تواند گرهی از موانع موجود در مسیر مبارزان راه خلق بگشاید.چرا که مبارزه بر عیله سیستمی است که تمامی زندگی،رفتارها،فعالیتها و حتی اندیشه ی توده ها را در کنترل خود گرفته است و در این راه تنها آگاهی داشتن از وضعیت کافی نیست.همانطور که مارکس به ما آموخته است: "این آگاهی انسانها نیست که زندگی اجتماعی آنها را تعیین میکند،بلکه برعکس،زندگی اجتماعی انهاست که آگاهیشان را تعین می بخشد"...، پس هیچ چیز به شک واقعی دگرگون نخواهد شد مگر آنکه ساز و کار اجتماعی موجود از ریشه دگرگون گردد و مبارزه در راستای این دگرگونی نیازمند متشکل شدن و فعالیت دوشادوش مبارزانی است که این ضرورت تاریخی را دریافته اند.
و اکنون این صدای اعلام حضور جمعی از «دانش آموزان سوسیالیست دبیرستانهای تبریز» است که به صفوف رفقا و یاران خود در ساسر کشور(خصوصا سایر دانش آموزان و دانشجویان) می پیوندیم و بر علیه ظلم و استثمار در تمامی گونه های آن: از ستم و تضاد شدید طبقاتی گرفته تا ستم جنسیتی و ستم ملی-قومی اعلام مبارزه می کنیم.ما گام دراین راه می نهیم که پرچم مبارزه ی دانشگاه فردا در دستان ماست و نسل پشت سر ما پای در جای ما خواهد گذاشت.ما نه ادعای نمایندگی داریم و نه ادعای پیشتازی چرا که از حضور و فعالیت سایر رفقای تبریز(در دانشگاه ها و خارج از آن) نیک آگاهیم و خود را دوشادوش آنان و در کنار تمامی مبارزان سوسیالیست ایران می دانیم.و این تنها صدای بخش کوچکی از مبارزان راستین خلق در دیار نابدل ها،دهقانی ها و بهرنگی هاست.
ادامه...
2007-12-12
بیدار شوید انسانها! پیروزی نهایی نزدیک است.
دو سال از آغاز به انتشار «انترناسیونال است نجات انسانها»
دو سال از آغاز به انتشار «انترناسیونال است نجات انسانها» می گذرد. مشی «انترناسیونال است نجات انسانها» به تازگی به سمت انتشار اخبار جنبش سوسیالیستی داخل کشور(جایی که ما نیز به عنوان عضو کوچکی حضور داریم) و انتشار مقالات مترقی در حمایت از سوسیالیسم و علیه سکتاریسم، رویزیونیسم و آوانتوریسم تغییر پیدا کرده است. ما منتظر حمایت رفقا ی سوسیالیست در حمایت از این امر است. انتشار مطلب مترقی رفیق مرتضا محیط با عنوان آیا مارکس یک ضدمذهبی بود؟ در همین راستا بود.
جنبش نوین سوسیالیستی ایران باید خود را از افسانه ها ی ده ها سال پیش رها سازد. انقلاب واقعی در نپال در جریان بود ولی رفقا ی سوسیالیست مان در حمایت از اعضا ی به اصطلاح مارکسیست حزب بوتو در پارلمان پاکستان علیه انقلابیون نپال که در حال ریشه کن کردن مرتجعان از خاک نپال بودند موضع گیری کردند! خورشید نه از انتخابات فرانسه و حزب به اصطلاح مارکسیست «نبرد کارگر» که از روستاهایی در عقب افتاده ترین و تحت ستم ترین مناطق جهان که مبارزه ی مسلحانه با مرتجعان در راستا ی رسیدن به سوسیالیسم و تحقق انقلاب پرولتاریایی در آنها جریان دارد طلوع خواهد کرد.
2007-12-04
عکس ها از مراسم دانشگاه تهران توسط دانشجویان سوسیالیست
۱۶ آذر در دانشگاه تهران
ادامه...
2007-09-27
کارل مارکس، نبردها یِ طبقاتی در فرانسه
شرایط ِ انقلاب ِ پرولتاریایی
توسعه یِ پرولتاریا یِ صنعتی، بنا به قاعده یِ کلی، تابع ِ توسعه یِ بورژوازی یِ صنعتی است. تنها در زیر ِ سلطه یِ چنین بورژوازی یِ توسعهیافتهای است که طبقه یِ پرولتاریا یِ صنعتی به موجودیتش در گستره یِ ملی دستمییابد و موفق میشود انقلابش را در حد و اندازه یِ ملی بالا برد؛ تنها در چنین شرایطی است که پرولتاریا ابزارها یِ تولید یِ مدرنی میآفریند که در ضمن ِ تبدیلشدن به وسائل ِ رهایی یِ انقلابی یِ وی خواهندشد. تنها در سلطه یِ بورژوازی است که ریشهها یِ مادی یِ جامعه یِ فئودالی برافکنده میشود و زمینهای فراهم میشود که انقلاب ِ پرولتاریایی را ممکن خواهدساخت.
2007-07-26
سردبیری یِ مانتلیریویو؛ برگردان ِ فارسی: مرتضا محیط
تجدید ِ سرمایهداری؛ کندی یِ رشد ِ اقتصادی، مازاد ِ سرمایه و کوهی از وام
اشاره مترجم:
یکی از اساسیترین وظایف نیروها ی ترقیخواه و متعهد پی بردن به ریشه قضایا است – رادیکال بودن به همین معنا است. (لغت رادیکال بر خلاف آنچه فرهنگ لغت آکسفورد و وبستر به ما میآموزد به معنا ی افراطی بودن و پرخاشگری نیست. معنای اصلی لغت ازRadice یا ریشه مشتق میگردد.) در این دوران به غایت خطیر تاریخی- دورانی که در آن، بزرگترین قدرت نظامی تاریخ با زرادخانهای از بمبهای اتمی، هیدوژنی، بیولوژیک و شیمیایی که توانایی نابودی جامعه بشری و تمدن چندین هزار سالهاش را دارد و به بهانه "مبارزه با تروریسم" علیه کل بشریت اعلام جنگ کرده و ماشین جنگیاش را با قساوتی کم نظیر علیه ملت فلسطین و افغانستان و چندین کشور دیگر به کار انداخته و چندین کشور دیگر از جمله روسیه و چین و ایران را تهدید به حمله "پیشگیرانه" اتمی کرده است- و در این دوران که حتی بسیاری از نظریهپردازان خود نظام به این نتیجه قطعی رسیدهاند که دست زدن به کشتارهای جمعی با کاربرد پیشرفتهترین تکنولوژی جنگی و سلاحهای نابودگر و یا به گرسنگی و تشنگی کشاندن میلیونها انسان و بازداشتهای جمعی و قتل عام و قومکشی، نه تنها راه مبارزه با تروریسم نیست بلکه این اعمال، خود، تروریسم دولتی در مقیاسی کم نظیر است که واکنش متقابل آن تروریسم فردی و انتحاری در مقیاس وسیعتر خواهد بود، چگونه است که دولت آمریکا و یار غار آن دولت اسرائیل باز هم دست به چنین جنایاتی علیه بشریت میزنند؟ - حتی اگر به بهای برانگیختن خشم و کینه صدها میلیون انسان در سراسر جهان علیه آنها باشد.
ادامه...
2007-07-18
شماره ی ِ ۱۸ ِ ماهنامه ی ِ «نقد ِ نو» منتشرشد.
شماره ی ِ ۱۸ ِ ماهنامه ی ِ «نقد ِ نو»
| ۴
سرمقاله
|
اجتماعی
| ۵
طب ِ ملی، خفته در غبار(میزگرد): حسام ابوطالبی، نظامالدین قهاری، فاطمه کبریایی، رضا موسوی
| ۹
جهانیسازی، پرستاران، بهداشت...: آن هیلفینگر | فریبا مهدیپور
| ۱۱
بیایید باهم پاسخ دهیم: علی دیوسالار
| ۱۳
افغانستان، نقطه ی ِ صفر: گیتا صالحی
| ۱۵
جنسیت و اقتصاد ِ مالکانه: عباس محمدیاصل
| ۱۷
گفتوگویی خودمانی با جرمین گریر: منیژه نجنعراقی(برگردان)
| ۱۸
آنچه خصوصیسازی نیست: عبدالله وطنخواه
| ۲۰
پویشها ی ِ اعتراضی ی ِ معلمان: مریم محسنی
| ۲۲
آوار ِ خصوصیسازی بر سر ِ کارگران ِ معدن(گفتوگو با رشید فرخی، پزشک ِ معدن): مریم محسنی
| ۲۴
تشکلها ی ِ کارگری، پاسخگو ی ِ معضلات ِ کارگران: علیرضا خباز، بهزاد سهرابی، سعید مقدم، آیت نیافر
|
اقتصادی
| ۲۹
عصر ِ نوین ِ جهانیشدن و ارتباطات(بخش ِ دوم و پایانی): علی محمدی
|
سیاسی
| ۳۳
VOA نفیر ِ دموکراسی ی ِ محتضر: ع. چلیاوی
|
اندیشه
| ۳۷
نقد ِ حقیقت و حقیقت ِ نقد: خدامراد فولادی
| ۳۹
دانش ِ مدیریت در ایران: سهراب خلیلیشورینی
|
فرهنگی
|
بزرگداشت ِ «علیاشرف درویشیان»
| ۴۲
زندهگی ی ِ دیگری نمیخواستم(گفتوگو با شهناز دارابیان): رضا مرادیاسپیلی
| ۴۵
مقالههایی از: علی باباچاهی، محمد بهارلو، سیمین بهبهانی، هژیر پلاسچی، فرخنده حاجیزاده، حسین حضرتی، مهین خدیوی، رضا خندان، علی دیوسالار، اکبر معصومبیگی، ستاره معصومبیگی
|
داستان
| ۵۵
شب، پناه ِ مرد است: عطا نهایی | فرشاد نکومنش
|
شعر
| ۵۷
اسماعیل خویی، هژیر پلاسچی، زینب ممبینی، مایا آنجلو(برگردان: داود صالحی)
| ۶۰
عمالالدین نسیمی در گذر ِ تاریخ: یونس اورنگخدیوی
| ۶۲
نامهها ی ِ رسیده
| ۶۳
اخبار ِ ماه
نشانی: تهران، میدان ِ هفت ِ تیر، خیابان ِ بختیار، شماره ی ِ ۳، طبقه ی ِ همکف
صندوق ِ پستی: ۱۵۷۴۵۴۵۴
تلفن و فکس: ۸۸۸۴۷۵۸۵
شماره ی ِ حساب: بانک ِ ملت، شعبه ی ِ سازمان ِ گسترش- کد: ۶۵۶۰/۷ (تهران)، حساب ِ جاری ی ِ الکترونیک ۳۹۷۰۴۱۱۹، رحیم رحیمزادهی ِاسکویی(نقد ِ نو)
Labels: nashriye
2007-07-01
Labels: mazhab
2007-05-01
کارگران جهان متحد شوید!
کارگران علیه سرمایه متشکل شویم!
گزارش تجمع کارگران در یازدهم اردیبهشت ماه روز جهانی کارگر
کارگران جهان علیه سرمایه و برا یِ برپایی یِ سوسیالیسم، متحد شویم!
برگزاری مراسم اول ماه می روز جهانی کارگر با حضور چندین هزار نفر از فعالین بخشهای مختلف کارگری در ورزشگاه شیرودی برگزار شد. برگزاری این مراسم از ساعت 30/8 صبح با سخنرانان رسمی دولتی آغاز شد که با اعتراض شدید جمع زیادی از کارگران همراه بود. قابل ذکر است در این مراسم شاهد حضور فعالین دانشجویی، معلمان و زنان نیز بودیم. این تجمع کارگری تا 30/10 در محوطه داخلی ورزشگاه برگزار شد و پس از آن به داخل خیابانهای اطراف از جمله خیابان مفتح کشیده شد. جمعیت سه الی چهار هزار نفری تجمع کننده در خیابان به سمت میدان هفت تیر حرکت کرده و در این حین به سر دادن شعارهایی از قبیل( شعارهای غالب) : مرگ بر حامی سرمایه دار، اعتصاب، تشکل حق مسلم ماست، اعتصاب، سندیکا حق مسلم ماست، کارگر ، کارگر اتحاد اتحاد، کارگر ، معلم ، دانشجو اتحاد اتحاد ، معلم به تجمع کارگر خوش آمدی، محمود صالحی آزاد باید گردد، کارگر زندانی آزاد باید گردد، قرداد موقت ، اصول برده داریست، قرداد موقت ملغی باید گردد، وزیر بی لیاقت ، استعفا استعفا ، ای مردم باغیرت ، حمایت حمایت.
در ضمن سر دادن این شعارها ، پلاکاردهایی نیز در حمایت از کارگران بالا رفته بود که می توان به پلاکارد بزرگ، کارگران جهان متحد شوید_ کارگر دانشجو، معلم ، پرستاراتحاد اتحاد ، اشاره کرد .
در سه ساعت نیم برگزاری این تجمع بزرگ که بسیاری از مردم نیز در خیابان به همراهی با آن پرداختند، شاهد درگیری تجمع کنندگان با نیروهای امنیتی و لباس شخصی که قصد پراکندن تجمع کنندگان و دستگیری عده ای را داشتند، بودیم. لازم به ذکر است هنوز از تعداد بازداشت کنندگان این مراسم اطلاعی در دست نیست ولی بر طبق شهادت حاضرین در این تجمع دست کم 10 نفر از شرکت کنندگان در این مراسم ( که سه نفر از آنها دانشجویان دانشگاه تهران هستند) بازداشت شده اند که احتمالا آنها را به کلانتری میدان نیلوفر انتقال داده اند. در حال حاضر هنوز اطراف خیابانهای منتهی به ورزشگاه ، پلیسی می باشد. نادیده نماند تعدادی از نیروهای پلیس با اقدامات خشونت آمیز خود موجبات اذیت و آزار تظاهر کنندگان را ایجاد کرده بودند که با برخوردهای قهر آلود تجمع کنندگان راهی بیمارستان شدند.
منبع:
www.16azar1385.blogspot.com
2007-04-15
اعلام ِ موجودیت ِ «شورا یِ همکاری یِ تشکلها و فعالین ِ کارگری»
در راستای پاسخگویی به یکی از اساسی ترین و مبرم ترین نیازهای جنبش کارگری ، در رابطه با امر
وحدت طبقه ی کارگر ، وبه سهم خویش ، کمک به ایجاد ارتباط و هماهنگی بیشتر میان بخشها و سطوح مختلف
جنبش کارگری و تحرکات و اعتراضات جاری کارگران ، و همچنین برقراری ارتباطی نزدیکتر و در عین حال
گسترده تر میان فعالین و پیشروان جنبش اجتماعی طبقه ی کارگر ، در جای جای کشور پهناور ایران و . . .
تشکل ها و فعالین کارگری و دانشجویی امضاء کننده ی این اطلاعیه، پس از طی چند نشست مقدماتی و تشریک
مساعی لازم در این زمینه ، که شرح مختصر آن به اطلاع جنبش کارگری رسیده است ، در نهایت تصمیم گرفتند
1385 ، در محیطی صمیمی ، " شورای همکاری تشکل ها و فعالین کارگری " را /11/ تا در جلسه ی مورخه ی 27
با هدف اتحاد عمل داوطلبانه وآزاد ، حول مسایل و مطالبات ملموس ، موردی و مشخص کارگری
تشکیل داده ،
براین اساس به فعالیت و همکاری بپردازند .
لازم به یادآوری است که "شورای همکاری تشکل ها و فعالین کارگری " ضمن اعلام موجودیت وآغاز
به همکاری و فعالیت ، همچنان از سایرتشکل ها و فعالین کارگری و نمایندگان واقعی و دلسوز آنان می خواهد ،
تا با پیوستن به این " شورا " و حمایت از این قبیل همکاری ها و اتحاد عمل ها ، جنبش کارگری را در ایجاد
ارتباط و هماهنگی بیشتر ، جهت مقابله با مشکلات و معضلات پیشِ رو ، و کسب حقوق و مطالبات برحق و
انسانی خویش ، یاری دهند .
باشد ، که اینگونه همکاری ها و تشریک مساعی ها خود زمینه و بستری باشند ، برای از میان برداشتن و
زدودن تفرقه و پراکندگی موجود در جنبش کارگری ، وبرقراری اتحاد و همبستگی طبقاتی در میان کارگران ،
برای به کرسی نشاندن خواستها و مطالبات کارگری ، و احقاق حقوق کامل آنان ، تا رهایی از منجلاب و فلاکت
موجود .
«کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری»
«کمیته پیگیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری»
«انجمن فرهنگی ، حمایتی کارگران»
«اتحاد کمیته های کارگری»
«جمعی از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاههای ایران»
«جمعی از فعالین کارگری»
«گروهی از نویسندگان جنبش کارگری»
shorayehamkari@gmail.com
2007-02-18
منصور اسالو رئیس ِ سندیکا یِ کارگران ِ شرکت ِ واحد ِ اتوبوسرانی یِ تهران و حومه
وضعیت ِ کنونی یِ طبقه یِ کارگر و جنبش ِ کارگری یِ ایران
از پانزده سال پیش چرخه جدیدی در تاریخ بشری شکل گرفته است که ماحصل آن وضعیت کنونی طبقه کارگر جهان و به تبع آن در ایران است . با فروپاشی نظام اقتصاد جمعی در بخش مهمی از کره زمین و رفع تدریجی بسیاری از دستاوردهای آن از پیش پای گلوبالیزاسیون (globalisasion جهانی سازی) سرمایه داری ، حمله به دستاوردهای اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ، بهداشتی ، آموزشی طبقه کارگر در جهان با ابعاد بی سابقه ای گسترش یافت . و محو تدریجی دستاوردهای کارگران مثل حداقل ساعات کار ، قراردادهای رسمی و با پشتوانه کار و سپس در هم کوبس تشکیلات کارگری در برخی از کشورها ؟، تغییر موضع رهبران برخی نهادهای بین المللی کارگری ، پرورش روحیه فردگرایی به جای جمع گرایی و احساس مسئولیت جمعی و جهانی ؟، حذف بسیاری از یارانه های دولتی پیرامون بهداشت و بهزیستی و تحصیل و خوراک و مسکن کارگران و خانواده هایشان در چارچوب دستورالعمل گلوبالیزاسیون و خصوصی سازی (privatization) و اشاعه سیاسی نئولیبرالیسم در سراسر جهان شکل گرفت .
ادامه...
مقاله ای از
ادامه...
2006-12-12
و فردا بینالملل طریق ِ بشری خواهد بود!
نخستین سالگرد ِ آغاز به انتشار ِ «انترناسیونال است نجات ِ انسانها»
یک سال از آغاز کار وب لاگ «انترناسیونال است نجات انسانها» می گذرد. آن چه که در این یک سال گذشت، سرگذشت بیش از شش میلیارد انسان است. شش میلیاردی که اکثریت آن را زحمتکشان (کارگران و دهقانان)
تشکیل می دهند و با این که تولیدکننده گان واقعی آنان هستند اما از حداقل امکانات زندگی محروم مانده اند. و مردم ایران نیز به مانند مردم دیگر سرزمین ها درد مشترکی دارد. سرمایه داری! با بازگشت دوباره ی چپ در سطح بین المللی (ونزوئلا، ایتالیا، نیکاراگوئه، برزیل، بولیوی و ...) در نقاطی از جهان نیز شاهد حکومت نئومحافظه کاران هستیم (ایران، آمریکا و ...)
اما جنبش نوین دانشجویی و کارگری ایران که بلاشک نماینده ی طیف انقلابی و چپ آینده ی ایران هستند در حال بازسازی خود هستند. بنابراین وظیفه ی هر انقلابی ایرانی در حال حاضر نقد علمی جنبش نوین انقلابی است.
در آمریکای لاتین با پیروزی چاوز در ونزوئلا و کوره آ در اکوادور و ارتگا در نیکاراگوئه زحمتکشان قاره ی لاتین فرصتی برای بازسازی جنبش انقلابی یافته اند. اما از هم اکنون قابل پیشبینی است که احتمال انحراف رهبران خورده بورژوای لاتین مانند چاوز و کوره آ و ارتگا وجود دارد. اما این نباید باعث خیانت به جنبش نوین آمریکا ی لاتین شود. با روی کار آمدن بولیواری ها کشور به سوی صنعتی شدن پیش می رود و این باعث رشد کمی پرولتاریا می شود، از سویی دیگر با آزادی عمل نسبی مارکسیست ها توده ها ی کارگر هر چه بیشتر به لحاظ کیفی رشد کرده و از منافع طبقه خود آگاه می شوند. بنابر این در طی چند سال طبقه ی کارگر که با رشد خود اکثریت جمعیت را تشکیل خواهد داد می تواند با انقلاب سوسیالیستی دیکتاتوری دموکراتیک خود را مستقر سازد. پس باید در عین حمایت از جنبش نوین لاتینی(بولیواری) مرز خود را با خورده بورژواهایی مانند چاوز، کوره آ یا ارتگا حفظ کنیم.
2006-09-12
لوئی آلتوسر
مارکسیسم و مبارزه ی طبقاتی
...
در حقیقت مجبور هستیم این نظر را رها کنیم که مطابق آن گویا جامعه ی سرمایهداری قبل از مبارزه ی طبقاتی موجود بوده و مبارزه ی طبقاتی بدان شکلی که ما میشناسیم زمانی به وجود آمده که پرولتاریا(و متحدین آن) علیه «بیعدالتیها ی» جامعه(ی سرمایهداری) شورش نمودند. در حقیقت مبارزه ی طبقاتی خاص جامعه ی سرمایهداری با خود جامعه ی سرمایه داری از یک گوهرند. مبارزه ی طبقاتی جامعه ی سرمایهداری با جامعه ی سرمایهداری شروع شده و این بورژوازی بود که از همان آغاز این مبارزه را با خشونتی بیسابقه علیه پرولتاریائی که در آن زمان بیسلاح بود، رهبری نمود. پرولتاریا، قبل از تشکل و بسط آگاهی خود برای گذار به ضدتهاجم، صرفا علیه «بیعدالتیها» شورش ننمود، بلکه بدوا در مقابل مبارزه ی طبقاتی بورژوازی مقاومت نموده و سپس به تهاجم برای اکتساب قدرت پرداخت.
2006-08-27
ماکسیم گورکی
خوردهبورژواها
خوردهبورژوا موجودی است که در دایرهی تنگ عادات و افکار محصور و در درون این دایرهی تنگ، تفکری «اتوماتیک» دارد. نفوذ خانواده، مدرسه، کلیسا و ادبیات «نوعپرورانه» بالاخره نفوذ هر آن چیزی که «روح قوانین» و «ترادیسیون»های بورژوازی نامیده میشود در مغز خوردهبورژوا دستگاه سادهای شبیه مکانیسم ساعت بغلی تعبیه میکند. این دستگاه، پیچ و دندهی افکار بورژوایی را به حرکت در میآورد ومیل خودخواهانهی خوردهبورژوا را نسبت به سکون و آرامش قوت میبخشد. سراپای تمنیات خردهبورژوا بدن این که فصاحت در کلام را از دست بدهیم، در جملهی زیر خلاصه میشود:
آقا جان به ما رحم کنید!
این تمنیات در برابر دولت و اجتماع کمی تکامل یافته و به عنوان مطالبات اساسی زیر در میآید: راحتم بگذار، بگذار به دلخواه خود زندگی کنم.
مطبوعات هر روز مرتبا به خردهبورژوا تذکر داده و تلقین میکند که اگر خردهبورژوا انگلیسی است او بهترین آدم دنیا است. اگر هم فرانسوی است باز بهترین آدم دنیا است. ولی اگر آلمانی یا روسی است، حقیقتا بی برو برگرد بهترین آدمها است.
به هر صورت این آدم دنیای «متمدن» کاملا شبیه آن مرد وحشی است که در پاسخ کشیشی که پرسیده بود: «-دلت چه میخواهد؟» گفته بود: «-هر چه ممکن است کار بکنم، فکر نکنم، زیادتر بخورم.» خردهبورژوا انسان بیماری است که در اثر اعتیاد به یک طرز مخصوص تفکر، راه ترقی فکرش بسته شده است. گاهی در زیر ضربت حوادث، خردهبورژوا خود را با افکار بیگانهای مواجه میبیند از این افکار مثل امراض جلدی یا سنگ کلیه و کبد رنج میبرد. در این صورت به داروهای «مسکن» از قبیل خرافات، بدبینی، الکل، هرزگی و رسوایی مترسل میشود.
2006-08-08
گزارش اختصاصی یِ «انترناسیونال است نجات ِ انسانها»
تجمع ِ ضد ِ جنگ ِ فعالین ِ چپ در تهران
مادری بود که سه فرزند پسر داشت.
جنگی درگرفت.
مادر فرزندی نداشت.
این سهگانه اثری از فیلمساز بزرگ «الکساندر داوژنکو» از فیلمسازان مشهور شوروی است. جنگی
که در اسرائیل و لبنان بین دولت راست اسرائیل و شبهنظامیان راست «حزب الله» درگرفتهاست نیز
همین حکایت است. حزب الله به بهانهی حمایت از دولت راست «حماس» فلسطین دو سرباز اسرائیلی را به
اسارت گرفت و دولت اسرائیل به این بهانه به لبنان یورش برد. دولت اسرائیل مردم لبنان را
به خاطر ملیت کذایی «لبنانیشان» میکشد و در مقابل شبهنظامیان حزب الله مردم اسرائیل را به
خاطر ملیت کذایی «اسرائیلیشان» توسط موشکهای کاتیوشا به قتل میرساند. مردم اومانیست و چپ
دنیا در اعتراض به این وحشیگری به خیابانها میریزند. در لندن «کارگران سوسیالیست»، در هند
«حزب کمونیست» و... در این میان کارگران چپ و کمونیست در اسرائیل نیز به خیابانها آمده و
خواستار صلح میشوند. آنها و دیگر گروههای چپ صلح طلب در اسرائیل همانند «Gush shalom» و
«Hadash» و «Yesh gvul» شعار میدهند:
לא, לא למלחמה, כן, כן לשלום
نه, نه جنگ, بله, بله صلح
חייל, הקשב, אפשר גם לסרב
سرباز، بشنو، تو میتونی قبول نکنی
ادامه...
2006-05-05
ولادیمیر لنین
زندهگینامه یِ کارل مارکس
«کارل مارکس» در ۵ مه ۱۸۱۸ در شهر «تریر»(Trier)، از توابع «پروس غربی» متولد شد. پس از آن که تحصیلات متوسطه را در دبیرستان شهر مزبور تمام کرد، برای تحصیل «حقوق، تاریخ و فلسفه» به دانشگاه «بن»(nnoB) و سپس «برلین» وارد گردید. در سال ۱۴۸۱ تحصیلات عالی او با رسالهای که در مورد فلسفهی «ابیقور» نوشت خاتمهیافت. مارکس که خود را برای اشغال پست استادی دانشگاه بن آماده میکرد، در نتیجهی سیاست ارتجاعی حکومت وقت که امثال «لودویک فویرباخ»(hcabreueF giwduL) را از تدریس در دانشگاه ممنوع مینمود، از این فکر منصرف شد. در این اوان جمعی از عناصر ناراضی «بورژوازی» آلمان در «کولونی» روزنامهای به نام «روزنامهی رنانی» برای مخالفت با عملیات ارتجاعی حکومت تاسیس نمودند. مارکس نیز برای شرکت در این روزنامه دعوت شد و چند ماه بعد سردبیری روزنامهی مزبور را عهدهدار گردید(اکتبر ۲۴۸۱). مقالات انقلابی مارکس حکومت را سخت متوحش ساخت به طوری که مارکس اجباراً از سردبیری روزنامه برکنار شد و روزنامه نیز چند ماه پس از کنار رفتن مارکس توقیف گردید(مارس ۳۴۸۱).
ادامه...
Labels: زندگینامه
2006-05-01
Workers of the world, unite!
Пролетарии всех стран, соединяйтесь!
Trabalhadores do mundo, uni-vos!
Proletariusze wszystkich krajów, łączcie się!
פועלי ,כל העולם התאחדו!
يا عمال العالم، اتحدوا!
کارگران جهان، متحد شوید!
2006-04-11
ژادانف
مقابله با دشمنان ِ مارکسیسم
در مطالعه و تحقیق انتقادی دستگاههای فلسفی نمی توان افکار کهنه و مرده را بدون انتقاد اساسی مناط اعتبار دانست و بر عکس باید افکار و عقایدی را که با کهنگی خود امروز مورد استفاده ی دشمنان مارکسیسم قرار گرفته اند شدیدا مورد حمله قرارداد، از این قبیل هستند کانتیسم جدید و علم کلام و اشکال کهنه و نوین فلسفه ی مبتنی بر شک و تردید و کوشش بر دخالت دادن خدا در علوم طبیعی و کلیه فعالیت هائی که می خواهند بازار از رونق افتاده ی متافیزیک را دوباره گرم کنند. این فعالیت ها قورخانه و مرکز فعالیت های فیلسوفان مزدورامپریالیسم است و به این وسیله سعی دارند که از زده شدن کوس رسوائی و ورشکستگی اربابان خود جلوگیری به عمل آورند
2006-04-10
حقیقت در ماتریالیسم ِ دیالکتیک
ماتریالیسم دیالکتیک جریان شناخت کامل هر حقیقتی را دارای سه مرحله می داند و حقیقت را بر حسب این مراحل به سه دسته تقسیم می کند: حقیقت نسبی، حقیقت عینی و حقیقت مطلق
حقیقت نسبی شامل ان قسمت از تصورات انسان درباره ی طبیعت است که هنوز صحت کامل آن از طرف علم تائید نشده و یا تکمیل نیست. مانند نظریه ی لاپلاس راجع به چگونگی پیدایش زمین
حقیقت عینی مشتمل بر آن قسمت از اطلاعات بشر، که فنومن ها و اشیاء جهان را به درستی و مطابق با واقع منعکس می سازد. مانند آموزش علم ژئولوژی مبنی بر این که زمین مدت ها قبل از پیدایش موجود زنده وجود داشته است
حقیقت مطلق بر طبق تعلیمات ماتریالیسم دیالکتیک علم شناخت معرف یک پروسه ی تاریخی بی انتهائی است که مراحل طی شده ی آن نشان می دهند که انسان، که ابتدا تقریبا فاقد هرگونه اطلاعی درباره طبیعت بوده، به تدریج، یعنی پابه پای تکامل زندگی مادی اجتماع و در جریان تولید دسته جمعی، اطلاعات جسته گریخته ای راجع به اشیاء جداگانه به دست می آورد؛ برا اساس تجربه و پراتیک، این اطلاعات حسته گریخته را به یکدیگر مربوط می سازد و به فنومن های جداجدای طبیعت پی می برد؛ از ربط و اتصال روابط موجود این این فنومن ها، قوانین طبیعی را کشف می کند و بلاخره دایره ی معلومات خود را در جریان کار و عمل توسعه می دهد و به مرحله ی کنونی خود می رسد
2006-04-09
کارل مارکس در نامه ای خطاب به دوست خود کوگلمان(Kuglemann)
مصلحت ِ انقلابی
باید با واقعیت آن طور که هستند برخورد نمود، یعنی باید مصلحت انقلابی را به نحوی عرضه کرد که با شرایط نوین تطبیق نماید
تقی ارانی
واقعیت، حقیقت
طبیعت مادی در خارج از انسان مستقلا، یعنی بدون ارتباط به فکر بشر، موجود است که ما آن را «واقعیت» میگوئیم. تصویر این واقعیت در فکر بشر «حقیقت» است که مانند واقعیت دائما در تغییر است
حقیقت متحرک(متغیر) موجود در «زمان-مکان» ماده است؛ حقیقت حاصل از «زمان-مکان-ماده» طبیعت است
ولادیمیر لنین
سه منبع و سه جزء ِ تشکیلدهنده یِ مارکسیسم
آئین مارکسیسم دارای قدرتی عظیم است، زیرا صحیح است. این آئین هماهنگ و کامل است و به انسان نوعی جهان بینی عطا می کند که با هر قسم افکار خرافی و ارتخاعی یا با هرگونه جانب داری از مظالم بورژوائی مباینت دارد. این آئین به حق جانشین بهترین چیزهایی است که انسانیت در قرن نوزدهم با فلسفه ی آلمان و اقتصاد انگلیس و سوسیالیسم فرانسه به وجود آورده است
ولادیمیر لنین، سه منبع و سه جزء تشکیل دهنده ی مارکسیسم ۱۹۱۳؛ مجله ی پروسوه شه ن(Просвешение)
2005-12-14
افزایش ِ بیعدالتی همراه با جهانیسازی
جهانیسازی
سازمان ملل: سازمان بین المللی کار در گزارشی اعلام کرد که با وجود رشد اقتصادی جهانی, «جهانی شدن» فقر را کاهش نداده و به ایجاد شغل های جدید و بهتر و کاهش فقر, کمکی نکرده است.«خوان سوماویا» دبیرکل سازمان بین المللی کار, در گزارش خود تصریح کرد: پیام مهم این گزارش این است که تاکنون ایجاد شغل و درآمد بهتر برای کارگران جهان در اولویت های سیاست گذاری قرار نداشته است. این گزارش که تحت عنوان «چهارمین ویرایش شاخص های بازار کار» منتشر شده است, تصریح کرد: «در حال حاضر بیش از پنجاه درصد کارگران جهان آن قدر درآمد ندارند خود و خوانواده ی خود را از خط فقر که درآمدی معادل دو دلار در روز است, بالاتر ببرند». سوماویا گفت: جهانی شدن, تاکنون نتوانسته است به ایجاد فرصت های شغلی شایسته و قابل تحمل در سراسر جهان بپردازد. این شرایط باید تغییر کند و همانطور که بسیاری از رهبران جهانی گفته اند, ما باید ایجاد شغل مناسب را جزو اهداف اصلی تمامب سیاست های اقتصادی و اجتماعی خود قرار دهیم. بنابر این گزارش, در بخشهایی از آسیا رونق اقتصادی به گسترش شغل ها و شرایط بهتر زندگی منجر شده است, ولی درآفریقا و بخشهایی از آمریکای لاتین تعداد کسانی که در شرایط نامناسب مشغول به کار هستند, در حال افزایش است. همچنین تعداد زنان و مردانی که با درآمدی کمتر از دو دلار در روز زندگی می کنند طی ده سال گذشته کاهش نیافته و در حال حاضر بیش از یک میلیارد(بیلیون) و سی صدو هشتاد میلیون نفر از کارگران جهان زیر خط فقر به سر میبرند. طبق این گزارش, در بسیاری از کشورهای توسعه یافته نیز مشکل اصلی عدم وجود فرصت های شغلی پربار و شایسته و نه مساله ی بیکاری است. در این گزارش بیست شاخص مهم همچون مشارکت نیروی کار, استخدام, عدم فعالیت, قابلیت های استخدام, زمینه های اشتغال و بیکاری و شاخص های کیفی همچون ساعت کاری, حقوق, وضعیت استخدام و دوران بیکاری برسی شده است. نتایج تحقیقات اریه شده در این گزارش نشان می دهد که در سال های 1990 تا 2000 میلادی, حقوق شغل های تخصصی در سراسر جهان با سرعت بیشتری افزایش یافته است که نشانگر افزایش بی عدالتی است.
2005-12-12
آتش سوزی در مرکز نگهداری کارتن خوابها در یکی از پارک های تهران
روزنامه ی اطلاعات:«آتش سوزی در مرکز نگهداری کارتن خوابها در یکی از پارک های تهران دو کشته و یک مجروح بر جا گذاشت.
این حادثه ساعت دو و نیم بامداد دیروز در پی آتش گرفتن چادری که محل خواب شماری از کارتن خواب ها بود رخ داد و در نتیجه دو نفر از آن ها هویتشان معلوم نیست ِ جان خود را از دست دادند و یک نفر به نام بهزاد که دچار سوختگی شدید شده بود ِبه بیمارستان منتقل شد. با حضور ماموران آتش نشانی حریق بلافاصله اطفا شد و کارشناسان این سازمان درباره ی علت آتش سوزی تحقیق می کنند. در این چادر نود و چهار نفر از بی خانمانها اسکان یافته بودند که شماری از آن ها در هنگام آتش سوزی فرصت فرار یافتند.»